انرژی هستهای؛ لازمه توسعه کشور
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۹۱۲۹۴
تولید سوخت هستهای مورد نیاز رآکتورهای اتمی، رؤیایی بود که دانشمندان و نخبگان جوان با اتکال به قدرت باری تعالی و مجاهدت شبانهروزی آن را تبدیل به واقعیت کردند و به پاس این مجاهدت علمی بیستم فروردین با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی با عنوان «روز ملی فناوری هستهای» در تقویم ملی ثبت شد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، بهمن ماه سال ۸۵ بود که رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با اقشار مختلف مردم استان آذربایجان شرقی فرمودند: مسئله هستهای، فقط مسئله امروز کشور ما نیست؛ مسئله فرداهای کشور و آینده کشور است؛ مسئلهی سرنوشت کشور است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همچنین در سال ۸۸ معظمله در روز عید غدیر آن سال اشاره کردند که ما امروز برای دانش هستهای که برایمان مهم است، کار میکنیم که بیست سال دیگر، سی سال دیگر، فرزندان ما، جوانان ما، نسل آینده، ملت بزرگ ایران، آن روز دستش به طرف غربیها دراز نباشد.
ایشان پیش از آن هم در سال ۸۲ در یک دیدار دانش آموزی فرموده بودند: امروز یک نمونه از کارهای شگفتآمیز جوانان کشور همین غنیسازی مواد هستهای است که جزو محرمانهترین فناوریهای جهانی است که قدرتها آن را دربست در اختیار خود نگاه داشتهاند.
سرآغاز عضویت و پیمان هستهای ایراندر سال ۱۹۵۸ (۱۳۳۶) ایران به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی (I.A.E.A) درآمد و در سال ۱۹۶۸(۱۳۴۶) پیمان عدم تکثیر سلاحهای هستهای (N.P.T)را پذیرفت و در سال ۱۹۷۰(۱۳۴۸) آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند اما برنامه هستهای ایران در سال ۱۹۵۷ آغاز شد، جالب اینجا است که این برنامه به دست آمریکاییها کلید خورد. ایالات متحده نخستین رآکتور تحقیقاتی را در اختیار ایران گذاشت؛ این رآکتور هستهای پنج مگاواتی بود.
ایران در آن دوران تحت سلطه شاه رژیم طاغوت قرار داشت که ایالات متحده همه جانبه از او حمایت میکرد. کشورهای زیادی از این برنامه نفع بردند و همه آن چیزی که ایران دریافت کرده بود را به دست آوردند: یک رآکتور کوچک به همراه سوخت هستهای.
ایران در دهه ۱۹۷۰ به مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) حدود ۲۰ میلیون دلار پول داد تا دانشمندان هستهای ایران را آموزش دهد. بیشتر افرادی که به کشور بازگشتند و برنامه هستهای را آغاز کردند دانشآموخته MIT هستند.» از آن زمان تاکنون، این دانشآموختگان در مرکز اصلی این برنامه قرار داشتهاند.
کمبود برق و تصمیم ایران برای راه اندازی نیروگاه بوشهربا آغاز درگیری خونین رژیم بعث عراق به رهبری صدام بر علیه ایران و در جریان جنگ، بعثیها بارها بوشهر را در نزدیکی نیروگاه هستهای مورد حمله قرار دادند هر چند این نیروگاه در آن هنگام فعالیتی نداشت. جنگ تحمیلی که از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ به طول انجامید ایران را با مشکل کمبود نیروی برق روبهرو کرد. در نهایت رهبران ایران تصمیم گرفتند تا برنامه هستهای را از نو راهاندازی کنند.
به محض اینکه موتور برنامه هستهای ایران روشن شد، سران رژیم جعلی اسرائیل هشدار دادند که پیشرفت هستهای ایرانیها خطرناک است. نگرانی آمریکا نیز پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تشدید یافت. جورج بوش در سال ۲۰۰۷ در مصاحبهای با «انپیآر» گفت: «پیام ما به مردم ایران این است که حکومت شما برایتان محرومیت به همراه خواهد آورد. اگر حکومت بر ساخت سلاحهای هستهای اصرار بورزد، مردم ایران موقعیت و فرصتهایشان را از دست خواهند داد. آنها قادر نخواهند بود که از تواناییهایشان بهره ببرند.»
ایران همواره نیاز به سلاح هستهای را انکار کرده است ولی ایالات متحده آمریکا و بسیاری از دیگر کشورها حاضر به پذیرفتن این ادعا نیستند.
در اوایل قرن بیستویکم، ایران پیشنهاد کرد تا برای آینده برنامه هستهای خود به مذاکره بنشیند. ایران حتی با قدرتهای اروپایی به توافق دست یافت اما آمریکا به ریاست جورج بوش حاضر به امضای این توافقنامه نشد.
تلاش برای انجام این توافق ناکام ماند و ایران ساخت هزاران سانتریفیوژ را برای غنیسازی اورانیوم آغاز کرد و در همین بازه زمانی برهه بود که به معنای واقعی برنامه هستهای ایران «جهش» یافت.
تلاش مداوم و مجدانه جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به انرژی هستهای (و تلاشهای ایالات متحده برای خنثی کردن آنها) در سالهای اخیر سرخط اخبار جهان بوده است اما بیستم فروردین ماه سال ۱۳۸۵ بود که محمود احمدینژاد رئیس دولت وقت، این روز را به عنوان روز ملی فناوری هستهای اعلام کرد و به نوعی طرفهای غربی را ناکام گذاشت.
پس از آن احمدینژاد اعلام کرد که در نطنز قرار است ۶۰ هزار سانتریفیوژ فعال شود که این ۶۰ هزار سانتریفیوژ از نسل یک میتواند سوخت یک نیروگاه در یک سال را تأمین کند و با جایگزینی نسل جدید سانتریفیوژها با ۶۰ هزار سانتریفیوژ، سوخت شش نیروگاه تأمین خواهد شد.
تولید سوخت هستهای موردنیاز رآکتورهای اتمی، رؤیایی بود که دانشمندان جوان کشور با اتکال به قدرت باری تعالی و مجاهدت شبانهروزی آن را تبدیل به واقعیت کردند و به پاس این مجاهدت علمی بیستم فروردین با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی با عنوان «روز ملی فناوری هستهای» در تقویم ملی ثبت شد.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی سه کشور غربی ایالات متحده آمریکا، آلمان و فرانسه موضوع تولید ۲۰ هزارمگاوات برق به وسیله انرژی هستهای را مطرح کرده و آلمان ساخت دو رآکتور هزار مگاواتی در بوشهر را آغاز کرد، اما باوجود پیشرفت ۸۵ درصدی با پیروزی انقلاب اسلامی، کار را نیمهکاره رها کردند و به نتیجه نرساندند همچنین قرار بود فرانسویها دو راکتور ۹۰۰ مگاواتی را برای ما در دارخوئین بسازند که با انقلاب در عمل این قرارداد متوقف شد.
یک دهه توقف برنامههای هستهایتحریمها، توطئهها و دسیسههای دشمنان برای براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی با به کار گرفتن روشهای مختلف و در نهایت جنگ تحمیلی هشت ساله موجب شد تا برنامههای هستهای ایران بیش از یک دهه متوقف شود، اما از سال ۶۸ گامهای اولیه دیگری در این مسیر برداشته شد.
در سال ۸۲ فضاسازی گروههای ضدانقلاب در رسانههای غربی مبنی بر تلاش ایران برای ساخت سلاح هستهای موجب حساسیت اروپا و آمریکا در این مورد شده و به بهانههای مختلف سعی در توقف فعالیتها کردند، اما ایران در سال ۸۴ عزم خود را جزم کرده و در فروردین ماه سال ۸۵ باوجود تحریمهای متعدد و فراگیر طرفهای غربی توانست به چرخه کامل تولید سوخت هستهای دست یابد.
متخصصان و محققان ایرانی با دستیابی به نسل جدیدی از سانتریفیوژها و اعلام آن به آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران را در زمره کشورهای صاحب فناوری غنیسازی اورانیوم قرار دادند و ایران به کشورهای عضو باشگاه اتمی جهان ملحق شد.
تکنولوژی هستهای میتواند در علوم مختلف هوا و فضا، نانو، نظامی، کشاورزی، پزشکی (تصویربرداری- پرتو درمانی)، صنعت، تجارت، دامپزشکی و دیگر بخشها در خدمت بشریت باشد.
امروز ۳۲ کشور در جهان بین پنج تا ۸۰ درصد از تکنولوژی هستهای برخوردارند اما در همین زمان ایران اسلامی بیش از دو هزار دانشآموخته در مقاطع تحصیلات تکمیلی در این رابطه دارد، ضمن اینکه با تمام محدودیتهای تحریمی، نزدیک به چهار هزار مقاله توسط محققان و پژوهشگران ایرانی در مجلات معتبر بینالمللی چاپ شده است.
ایران اسلامی امروز یکی از ۱۰ کشوری است که توانسته این تکنولوژی را مهار کرده و توسعه دهد و همچنین جز پنج کشوری است که چرخه سوخت در آن تولید میشود و غنیسازی سانتریفیوژ در آن رو به گسترش است.
دستیابی به قدرت و فناوری هستهای حاصل مجاهدتها و تلاش شبانهروزی دانشمندانی است که برای اعتلای ایران و ایرانی کمر همت بسته و در شرایط سخت تحریم ایران را بر قله اقتدار و عزت نشاندند؛ اقتداری که در تنگنای شدید تحریمها و توطئههای پرشمار اقتصادی و سیاسی و با به شهادت رسیدن دانشمندان و نخبگان علمی حاصل شد.
کد خبر 653413منبع: ایمنا
کلیدواژه: روز ملی فناوری هسته ای برنامه هسته ای ایران فناوری هسته ای سالروز ملی فناوری هسته ای سانتریفیوژ سازمان انرژی اتمی فرانسه احمدی نژاد محمود احمدی نژاد نیروگاه هسته ای بوشهر نیروگاه صدام حسین قرن بيستم آلمان انرژی هسته ای دانشمند هسته ای 11 سپتامبر جورج بوش رهبر معظم انقلاب آذربایجان شرقی راکتور هسته ای آژانس بین المللی انرژی اتمی سلاح هسته ای شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق برنامه هسته ای فناوری هسته ای هسته ای ایران ایالات متحده سوخت هسته ای هسته ای هسته ای غنی سازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۹۱۲۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علیرضا عسگری؛ سوژهای سوخته برای فرار از شکست
داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد.
به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی به بررسی گزارش اینترنشنال درباره علیرضا عسگری پرداخت. این تحلیلگر سیاسی در این باره نوشت: بار دیگر پس از ۱۷ سال، یک سوژه سوخته امنیتی با گزارشی که «اینترنشنال» در پنجم اردیبهشت ماه منتشر کرد، محور خبری – تحلیلی برخی منابع و افراد قرار گرفت. اینترنشنال با ارائه گزارشی با عنوان «علیرضا عسگری؛ از سردار رضا چیفتن تا مستر جان دوو»، پس از ۱۷ سال تلاش کرده این سوژه را برجسته و در میان اخبار مهم این روزها که سراسر آمریکا را به جهت اعتراضات گسترده در دانشگاههای این کشور در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها فرا گرفته، کمرنگ کند.
در صدد بازخوانی آنچه در سال ۱۳۸۵ اتفاق افتاد و در صدر اخبار آن روزها قرار گرفت، نیستیم. اما بدنبال این پاسخ هستیم که چرا اینترنشنال - این رسانه اجاره ای در خدمت نظام سلطه - در این مقطع زمانی به این سوژه پرداخته است. داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد و در طول این ۱۷ سال، اطلاعات ضد و نقیض زیادی در باره او در فضای رسانه ای در داخل و خارج منتشر شده است. برخی سفر او به سوریه و پس از آن به ترکیه به بهانه تجارت زیتون و... را برنامه ای هدفمند از سوی وی برای پناهندگی و همکاری با سرویس های جاسوسی دانسته و برخی دیگر کشاندن او به سوریه و ترکیه را با هدف ربایش و نه از روی اختیار می دانند.
اینترنشنال در گزارش اخیر خود تلاش کرده او را همکار سازمان سیا معرفی کرده و این همکاری را خیلی بیشتر از زمانی اعلام کند که او به سوریه و ترکیه رفته و سپس ناپدید شده است و در این گزارش با استناد به سخنان همسر او و سفرش به تایلند در سال ۱۳۸۴ و احتمال ارتباط گیری او با عوامل سیا پیوند داده است. اینتر نشنال به نقل از سخنان سردار احمدی مقدم در تاریخ ۲۵ آذر ۹۱ در مراسم ششمین سالگرد مفقود شدن عسگری - در صورت درست بودن انتساب این سخنان به احمدی مقدم - مدعی است عسگری یک روز قبل از رفتنش به سفر تجاری سوریه و ترکیه به دفتر او رفته و گفته: «او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمدهام اینجا تا حرفهایی را به شما بزنم که بعدا آن را پیگیری کنید.»این جمله یعنی عسگری میدانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه می خواست باقی زندگیاش را با یک هویت تازه بگذراند و آنچنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است، در آمریکا یا آلمان که می گویند یکی از این دو محل زندگی اوست، زندگی کند.
اما در رابطه با گزارش هدفمند اینترنشنال و زمان انتشار این گزارش در این مقطع زمانی چند نکته وجود دارد:
۱ - برجسته دیدن نقش علیرضا عسگری در داشتن اطلاعات فوق محرمانه در زمینه های هسته ای و نظامی و شناخت مقامات کلیدی درگیر در برنامه هسته ای و نظامی ایران و همکاری اطلاعاتی او با سرویس های جاسوسی شاید در مقطعی که عسگری اشتغال داشته، حائز اهمیت بوده باشد ولی نباید فراموش کرد که عملا برنامه هسته ای ایران از زمانی که آژانس روی آن سوار و برای ایران پرونده تشکیل داد به سالهای ۱۳۸۲-۱۳۸۳ برمی گردد و در آن مقطع برنامه هسته ای ایران از چنین گستردگی که امروز برخوردار است، برخوردار نبوده است. عسگری هم در آن مقطع نه به جرم جاسوسی، بلکه به جرم مسایل مالی و اخلاقی دستگیر و ۱۸ ماه در زندان بود. بعد از آزادی هم هیچ ارتباطی با بخش های نظامی یا هسته ای و... نداشته است.
حداکثر بهره برداران از عسگری در سرویس های جاسوسی می تواند به همان میزانی باشد که موساد در ایران عملیات انجام داده است. مثلا با توجه به مسئولیت او در معاونت بازرسی وزارت دفاع می توان عسگری را در لو دادن محل کانتینر های اسناد تاریخ گذشته و اعلام شده هسته ای ایران به آژانس بین المللی انرژی هسته ای آنهم نه زمانی که به شور آباد منتقل شد، دانست. برفرض که عسگری کسی بوده که شهید محسن فخریزاده را به عنوان شخصیت محوری برنامه نظامی هستهای جمهوریاسلامی به آمریکا معرفی کرده است، دیگر دانشمندان هسته ای شهید ما که هیچ ارتباط تشکیلاتی با مسئولیت سازمانی او نداشته اند و تازه در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ این افراد به جرگه دانش هسته ای ما پیوسته اند، با کدام کانال اطلاعاتی دشمن به شهادت رسیده اند؟
۲ - این نوع پروژه تعریف کردن و نام بردن از عسگری بیش از آنکه حاوی اطلاعات و داشتن نقش های برجسته برای عسگری در لو دادن برنامه های نظامی و هسته ای ایران باشد، احتمال دیگری را در ذهن متبادر می کند و آن اینکه منبع یا منابع دیگری در اختیار دشمن است و برای نسوزاندن مهره خود از یک مهره سوخته استفاده می کنند تا بتوانند در شرایط مناسب برنامه ترور یا هر اقدام دیگر خود را عملیاتی کنند.
۳ - نباید فراموش کرد که دشمن زبون صهیونیستی و مهره گردان اصلی او یعنی آمریکا در عملیات غرور آفرین «وعده صادق» ضربه سنگینی را متحمل شده است و برای فرار از این شکست بزرگ، بدنبال انحراف افکار عمومی از این شکست است. رژیم صهیونیستی و دستگاه اطلاعاتی آن با عملیات «طوفان الاقصی» حماس غافلگیر و گیج و مبهوت شده بود و ۸ ماه است که با وجود شخم زدن غزه و کشتار جنون آمیز ۳۳ هزار زن و کودک در این باریکه، نتوانسته دستاوردی را به درست آورد و عملیات وعده صادق سپاه نیز تیر خلاص را بر دستگاههای امنیتی – اطلاعاتی این رژیم و دستگاه اطلاعاتی آمریکا که پشتیبانی کننده اصلی آمریکا از رژیم صهیونیستی است، وارد کرد. بنابراین، انتشار گزارش اینترنشنال و بازی با مهره سوخته ۱۷ سال پیش را باید عاملی برای توجیه شکست های اطلاعاتی آمریکا و صهیونیست ها دانست.
افتضاح این شکست تا آنجاست که تاکنون سه مقام نظامی اطلاعاتی و امنیتی رژیم استعفا داده اند و این ننگ بزرگی برای آمریکا، اسرائیل و دیگر حامیان غربی آنهاست که تلاش دارند این موجود رو به مرگ را احیا کنند.
۴ - با شکست اطلاعاتی و میدانی اسرائیل در طوفان الاقصی و عملیات وعده صادق ایران، به نظر می رسد غرب با محوریت آمریکا و فشار به آژانس بین المللی انرژی اتمی در صدد باز کردن پرونده جدید هسته ای و موشکی برای کشورمان است و ممکن است اقدام به برخی اطلاعات غلط در این زمینه در روزها و ماههای پیش رو در این دو زمینه داشته باشد و با انتشارگزارشی از علیرضا عسگری در پی اعتبار بخشی به اطلاعات غلط خود است تا بگوید با توجه به مسئولیت او در دوره ای، این اطلاعات داده شده و البته غلط قابل استناد است که این سناریوی طراحی شده از هم اکنون محکوم به شکست است.